کد مطلب:109224 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

نامه 064-به معاویه












[صفحه 295]

رسالته الی معاویه اما پس از ستایش پروردگار بودیم ما و شما بر آنچه یادآوری كردی از پیوستگی و گروه واحد پس جدائی انداخت میان ما و شما دیروز (اول اسلام) ما ایمان آوردیم و شما كافر شدید و امروز ما راست ایستادیم (در دین) و شما به فتنه گرائیدید و اسلام نیاورد مسلمان شما مگر به كراهت و پس از آنكه بود بزرگان اسلام همه آنها برای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گروه و یاور و یاد نمودی كه من كشتم طلحه و زبیر را و دور گردانیدم عایشه را و فرودآمدم در میان دو شهر این امری است كنار بودی از آن نیست ضرری بر تو و نه عذرآوردن در آن به سوی تو و یاد كردی كه تو دیدار خواهی كرد مرا (با لشگری) در میان مهاجرین و انصار پایان یافت هجرت در روزی كه اسیر شد برادرت و اگر باشد در تو شتابی پس قدری دستت نگهدار من اگر تو را دیدار كنم این سزاوار است كه باشد خداوند مرا فرستاده است به سوی تو برای انتقام گرفتن از تو و اگر تو مرا دیدار كنی چنان است كه گفته است برادر بنی اسد روآورنده اند به بادهای تابستان میزند ایشان را به سنگ ریزه هائی میان گرد و غبار و سنگهای بزرگ و نزد من است شمشیری كه كوبیدم آن را به جد و دائی و برادر تو در یكجا (ب

یابان بدر) به راستی تو به خدا سوگند آنچه من می دانم مرد پوشیده دل كم خرد هستی و سزاوار است كه گفته شود برای تو به راستی تو بالا رفتی به نردبانی (ادعای خلافت كردی) ظاهر كرد بر تو جای ظاهر شدن بدی را بر ضرر تو نه بر نفع تو زیرا تو طلب كردی غیر گمشده خود را و چرانیدی غیر چراكننده خود را و طلب كردی امری (خلافت) را نیستی از اهل آن و نه در معدن آن پس چقدر دور گردانید گفتار تو را از كارت و نزدیك است مانند بودن تو از عموها و دائیهائی كه وادار كرد آنها را بدبختی و آرزو كردن باطل به انكار محمد صلی الله علیه و آله غلطیدند به جاهای هلاكتشان آنجا كه دانستی دور نكردند پیشامد بزرگ را و منع ننمودند حریمی را با فرودآوردن شمشیری كه خالی نمی باشد از آنها كارزار آسانی با آنها همراه نبود و بسیار گفتی درباره كشندگان عثمان نخست داخل شو در آنچه داخل شده در آن مردم سپس به محاكمه بیاور قوم را پیش من تا وادارم تو و آنها را بر كتاب خداوند بزرگ و اما خدعه ای را كه اراده می كنی آن فریب دادن كودكست از شیر در اول جدا كردن و سلام بر اهل آن باد


صفحه 295.